سلامت نیوز: خوزستان را شاید بتوان بزرگترین قربانی «سدسازی» در کشور نامید. بیش از ۳۰ سد در این استان در حال بهره برداری، اجرا یا مطالعه هستند. عاقبت آن خشک شدن رودخانههای کارون، کرخه و جراحی و تالابهای شادگان و هورالعظیم بوده است. آوارگی روستاییان با آبگیری سدهای دز، کارون۳ و گتوند را هم باید به تراژدی سدسازی در خوزستان اضافه کرد.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه قانون، «نه، به سدسازی» اما شعاری است که از دوسال پیش در زنجیرههای انسانی حفاظت از رودخانه کارون در اهواز شنیده میشود. ۲۳ اسفند برابر با ۱۴ مارچ «روز جهانی حفاظت از رودخانهها در مقابل سدسازی» نامگذاری شده است. دوستداران محیط زیست و آسیب دیدگان سدسازی در دنیا از سال ۱۹۹۸ این روز را گرامی میدارند. به بهانه این روز با «محمد درویش» فعال محیط زیست و عضو هیات علمی موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور که برای شرکت در «کارگاه محیط زیست و توسعه پایدار در طرحهای توسعه» به اهواز سفر کرده، به گفتوگو نشستیم. او از یک سال پیش نیز عهده دار مسئولیت مدیرکلی آموزش و مشارکتهای مردمی سازمان حفاظت محیط زیست است.
روز مقابله با سدسازی سه چهارسالی است که در ایران مورد توجه قرار گرفته. دوستداران محیط زیست با چه هدفی این نهضت را آغاز کردهاند؟
تفکر مدیریت سازهای و دستکاری طبیعت به بهانه توسعه، نتایج ویرانگر و مخربی هم در جامعه محلی و هم بر طبیعت گذاشته است. اما ماجرای مخالفت با سدسازی پیش از اینکه توسط فعالان محیط زیست آغاز شود، توسط جامعههای محلی آسیب دیده از سدسازی شروع و بعد از آن بود که فعالان محیطزیست به این حرکت پیوستند.
اما سدسازان مدعی هستند که منافع سدها بسیار زیاد است. مثلا اینکه آب مطمئن تامین میکنند و اجازه نمیدهند سیلاب،خانههای مردم را خراب کند.
چرا فکر میکنیم سیل مخرب است؟ سیلاب در سرزمین خشک و قلیایی ما یک نعمت است. زیرا بافت خاک را حاصلخیز میکند و سفره آبخوانها را در پایین دست مشروب میکند. سیل موقعی مخرب میشود که در بستر سیلابی رودخانه ساخت و ساز کنیم. این تفکر که آب به صورت سیل از کشور خارج میشود، تفکر غلطی است. آب کارون که وارد خلیجفارس میشود به هدر نمیرود بلکه حیات اکوسیستم را دوام میبخشد. الان که آب کم شده دریا پیشروی کرده و نخلستانهای خوزستان در حال نابودی است.
تجارب جهانی در این باره چه میگوید؟
دانشمندان روی یک هزار سد در جاهای مختلف دنیا با اقلیمهای متفاوت مطالعه کردند و دیدند که در بین آنها حتی یک سد هم نبوده که منافعش بیشتر از ضررهایش باشد. علاوه بر همه مشکلات به این مسئله کمتر توجه شده که سدها یکی از بزرگترین قاتلان ماهیان آب شیرین هستند و ۳۰ درصد از آنها را از بین بردهاند. در چند دهه اخیر بیش از ۳۴۰ سد در ایالات متحده تخریب شده است. در دنیا تجارب ارزندهای که میتوانیم آنها درس بگیریم.
در ایران مطالعاتی درباره اثرات سدسازی نشده است؟
مطالعات موردی بوده، در حد یکی دو پایان نامه در برخی مناطق اما به صورت کلی خیر.
یعنی بدون اینکه مطمئن شویم سدسازی به نفع ما بوده یا نه هنوز هم به این کار ادامه میدهیم؟
بله. البته شواهد متعددی داریم که نشان میدهد اولویت ما در حال حاضر سدسازی نیست؛ فارغ از اینکه به نفع ما هست یا نیست. سدسازی در کشور ما برای اعطای آب به بخش کشاورزی برای تولید بیشتر و تولید انرژی برقابی صورت میگیرد. وزارت نیرو میگوید در خوشبینانهترین حالت حدود ۱۵ درصد از برق تولیدی از سدها بوده که امسال به ۵ درصد رسیده است. ولی هدف اصلی تامین آب کشاورزی است که ۹۰ درصد آب را در اختیار دارد. از سوی دیگر بخش کشاورزی نمیتواند از این آب به نحو مطلوب بهره بگیرد چون راندمان آبیاری و ضایعات کشاورزی بالاست و پولی برای ارتقای این بخش هم وجود ندارد.
این یعنی اینکه بودجه باید از وزارت نیرو به سوی کشاورزی سوق داده شود؟
مشکل الان تولید آب نیست؛ مصرف آب است. اگر مدیریت مصرف اتفاق بیفتد ما با نیمی از آبی که اکنون داریم، میتوانیم نیازهای کشور را تامین کنیم. آنوقت است که میشود به افق افزایش جمعیت هم فکر کرد. اما اکنون با هدف فرسنگها فاصله داریم.
ولی وزارت نیرو مدعی است پروژههای سدسازی را متوقف کرده است؟
وزیر نیرو اعلام کرده ۱۲۰ هزار میلیارد تومان برای اتمام طرحهای نیمه تمام پول لازم است. این طرحها همه سدسازی و انتقال آب بین حوزهای و شبکههای آبیاری است. در واقع تنها جایی که توقف کامل ایجاد شده حوزه دریاچه ارومیه است که با دستور صریح رئیس جمهور، طرحهای جدید و نیمه کاره رها شدهاند. این در حالی است که تمام سدهای حوزه آبخیز کارون، کرخه، سیمره، دز و مارون که دارد ساخته میشود باید متوقف شود.
اما وزارت نیرو میگوید که اگر طرحها را متوقف کند پول مملکت بر باد میرود. به نظر شما خسارت تکمیل و بهره برداری این طرحها بیشتر است یا توقف طرحها؟
در بسیاری موارد اگر طرحها را متوقف کنیم باز به سودمان است. نمونه آن سد گتوند است. میگفتند ۳ هزار میلیارد تومان برای ساخت آن هزینه شده و نمیشود آن را متوقف کرد چون پولش هدر میرود. اما دیدیم که بعد از آبگیری چند صد میلیارد تومان هزینه کردند برای ساختن دیوار حائل موسوم به «پتوی رسی» روی گنبدهای نمکی تا مانع انحلال نمک در مخزن سد شوند که البته فایدهای نداشت. حالا هم میخواهند چند صد میلیارد تومان دیگر خرج کنند برای اینکه به وسیله لوله آب شور مخزن را به خلیج فارس و یا هورالعظیم منتقل کنند که آنهم معضل جدیدی ایجاد میکند. همه راهها را میروند اما حاضر نیستند سد گتوند را به عنوان موزه عبرت تاریخ سدسازی ایران به بایگانی بسپارند. حتی میتوانند برای این موزه و برای آگاهی مردم از اینکه چنین سازهای به دلیل اشتباهات به این روز رسیده بلیت فروشی کنند که میتواند برای وزارت نیرو درآمدزا هم باشد.
بنابراین ریشه همه بحرانها و خشکی تالابها سدها بودهاند؟
خیر. من این را اینطور تغییر میدهم که درصد بسیار زیادی از تالابها و رودها بهخاطر سیاست غلط توسعه کشور یعنی افزایش وابستگی معیشتی به سرزمین و توسعه کشاورزی ناپایدار از بین رفتند. سدسازی در واقع یکی از کاتالیزورها و ابزارهای توسعه کشاورزی است.
خواسته دوستداران محیط زیست چیست؟
مطالبه ما این است که یک تغییر در کلان اتفاق بیفتد. ما باید واقعیتهای جغرافیایی کشورمان را بپذیریم و مطابق با آن چیدمان توسعه را از نو طراحی کنیم. باید برویم به سمت کاهش وابستگی به منابع آب و خاک کشور. سرزمینی که برای تشکیل هر یک سانتیمتر مکعب خاکش ۸۰۰ سال زمان لازم است، سرزمینی که ۸۵ درصد اندوختههای آبی و ۹۰ درصد اندوخته جانوری خود را از دست داده دیگر جایی برای آزمون و خطا ندارد. به قول محمود درویش شاعر معروف «شکستنیها شکست؛ احتیاط لازم نیست». باید بدون هیچ ملاحظهای اعلام کنیم و از مسیری که رفتیم سریعا برگردیم.
یعنی شما معتقدید وقتش رسیده كه سدها تخریب شوند؟
بله وقتش رسیده اما نیاز به مطالعه دقیقتر دارد. تخریب سد بسیار پیچیده است. مثلا خراب کردن همین سد گتوند بحران دیگری ایجاد میکند چون نمیدانیم با میلیاردها مترمکعب آب شور چه کنیم. در حال حاضر اگر توسعه سدها و انتقال آب را متوقف کنیم خیلی هنر کردهایم.
نظر شما